خلخالیم؛ فاطمه جوادی خوجین / به مناسبت روز جهانی زن پیام های تبریک فراوانی دریافت کردم اما آنچه مرا واداشت تا دست به قلم شوم تلنگر ظریف دوستم از خلخال بود با این متن :

روز جهانی زن
تبریک
دستهای آغشته به انواع شوینده
ریه ها مملو از مواد پاک کننده
چشمهای ورم کرده از بوی پیاز تند رنده شده
لباسهای تا خرخره خیس از شستشوهای مکرر
کمرهای منحنی از اجسام سنگین که بارها و بارها بلندشان کرده
پاها و زانوهای ناتوان پیری زودرس
.....لا اقل در منطقه من زنان اینگونه زنیتشان را اثبات کردند خیلیهایشان تا توانستند زاییدند خیلیهاشان به جرم نازا بودن هوو دار شدند خیلیها شان به جرم ترکیب چهره‌هایشان هیچ مردی سراغشان را نگرفت
زنان امروز شهرم که شاید کمی آرا ویرا کردند در چشمان شهوت زده مردان بلعیده شدند
من روز جهانی زن را به مادر خودم ابتدا تبریک می گویم که با هر بار مکالمه هی یادآور می شود قدر جوانیت را بدان ....مادری که تا توانست سر پا ماند تا ما آسوده بنشینیم و حالا چنان درد در اندامش پیچیده که یارای ایستادنش نیست
آنقدر تلخ هم نیست هستند زنان معدودی که زن بودن را زندگی می کنند کتاب می خوانند و آوازشان در صفحات زندگی ضبط می شود و گردش می کنند و دنیا را زیبا می بینند و دارا هستند دارای تفکر صاحبنظر هستند و محترم اما کم هستند!!
وعذرخواهی کرده بودند از بابت نگاه منفی به زنان

و پاسخ من به ایشان :
دوست عزیزم سلام
هرآنچه نوشته اید شرح حال منِ زن است
در سرزمینی که زن هنوز از پس ِ پستو نیم نگاهی حتی به خود ندارد
ورزش نمی کند
مطالعه نمی کند
تحلیل اجتماعی ندارد
سقف آزادیش پختن قورمه سبزی است
و حوزه استحفاظی اش آشپزخانه ۲×۳ اش است....
و از همه مهمتر به حقوق خویش آگاه نیست
پس نگاشتن چنین متنی نه تنها منفی نگری نیست که واقعیتی تلخ تر از قهوه فال زنانه است.
دوست عزیزم
زنان ۵۰ درصد جامعه راتشکیل می دهند، از این ۵۰ درصد ۳۹ درصد زنان منفعل هستند ......، ۳۱درصد آنها انزواطلبند.....، ۱۴ درصد برحسب شغل معلمی تاثیر فرهنگی دارند، تنها ۱۶ درصد زنانِ ما مشارکت جو هستند

حال با این ۱۶ درصدی زنان مشارکت جو که از خانه تا مزرعه، از کرسی های دانشگاه تا سکوهای قهرمانی ورزشی، از مجامع بین المللی تا هنر و سینما، از رسانه تا فرهنگ، همه و همه را شامل می شود
پس باید نشست و گریست برحال ما زنان

من همیشه در مجامع عمومی و خصوصی گفته ام رسالت ما زنانِ مشارکت جو بسیار سنگین است چون هم برای احقاق حقوق حقه خود می جنگیم و هم برای ۸۴ درصد بقیه.....
حال این جوامع بسته به وسعت اندیشه ساکنینش رشد می کند
از اینروست خلخالِ من و زنانش، به سبب مشکلات عدیده من جمله مشکلات اقتصادی شان زندگی های کوتاه مدت دارند.
و از رشد و تعالی غافلند از اینروست که قادر به تربیت و خلق سرمایه های اجتماعی نیستیم.
جامعه ای که زنانش را و توانمندی هایش را نادیده بگیرد زندگی هایشان کوتاه شده و خودِ همین زنان خودشان را مکرر زیر سوال می برند و هنوز در هزاره پیشرفت آرزوی پسر دار شدن افکارشان را منجمد کرده مسلما مردان کوتاه قامتی تربیت خواهند کرد
که الانِ ما بازگو کننده چنین جامعه ایست و ما محصول دیدگاههای متحجرانه مادرانِ محدودیم

امیدواریم نسل حاضر که اگر واقع بینانه در موردشان صحبت کنیم طرحی نو در اندازند و به داد خودشان برسند.

چرا که در روزگار ناامیدی ، من همچنان به خودم امیدوارم و به زنان دیگر هم.

ما همچنان با ظرافت و سر سختی با شکیبایی و فرزانگی برای این درهای بسته کلید می سازیم و این کلاف های سر در گم را باز می کنیم.

ساختن و آفریدن هنر ماست.

«زن» یک اسم نیست یک رسم است؛ آیینی است از شور و شیدایی، از تحول و تحمل، از عشق و عاطفه.

زن همان زندگی است. زن را و زندگی را به جای آور، زیرا همه روزها روز توست.


۱۳۹۸.۱۲.۱۸

 

 

 

اینجـــــــا تبلیغات کنید و در تمامــــــی صفحات دیده شوید

 

 

نظرات (0)

امتیاز 0 خارج از 5 بر اساس 0 رای
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان
Rate this post:
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
برچسب ها: