متن زیر را بخوانید از مریم کریمی خبرنگار اخبار جوانه های سایت خلخالیم :
در آن زمان حدودا 15 رو مانده به نوروز، خانم های منزل شروع به خانه تکانی می کردند؛ با توجه به اینکه در زمان های قدیم گچ برای سفید کردن دیوار ها نبود، پس بنابراین برای سفید شدن دیوار ها از اطراف روستا که یک نوع خاک که به "آلاوا" معروف است می آوردند و با خیس کردن آن با آب و درست کردن محلولی سفید رنگ این محلول را به دیوار می مالیدند و دیوار را سفید می کردند و برای زیباکردن دیوار های خانه از خاک رس استفاده میکردند با استفاده از قرمز بودن این خاک برای دیوار های خود حاشیه می کشیدند و با کشیدن نقش گاو و گوساله و کشیدن یک چوپان دیوار خانه را زیبا میکردند . عکس های روی دیوار به این معنی بود که در فصل بهار گوسفندان و گاو ها را به چرا میبرند.
روز چهارشنبه سوری می رفتند از دامنهی کوه ها خار (چیرپی) می آوردند، اول عصر ابتدا به طرف خانهی کسی که در سال گذشته عزیزی از خانواده خود را از دست داده بودند، می رفتند و اول از همه برای آنها آتش روشن میکردند و چهارشنبه سوری و عید نوروز را به آنها تبریک گفته و به سوی خانه های خود روانه می شدند. وقتی به خانه ی خودشان میرسیدند آتش روشن میکردند و تازه عروس ها و داماد ها از آتش میپریدند دختران و پسران مجرد از روی آتش می پریدند و "آتیل ماتیل چرشنبه آینا کیمین بختیم آچیل چرشنبه" را زمزمه می کردند و بعد به خانه هایشان میرفتند .
فردا صبح نان سنتی (نزیک) میپختند و به سمت رود خانه ها و جوی های اطراف میرفتند با خود سبزی و قیچی می بردند. در آنجا با قیچی سبزی ها را خورد میکردند و روی جریان آب میانداختند، از روی آب میپریدند و برای سلامتی یکدیگر دعا میکردند.
از روز اول عید هر خانواده از پایین روستا تا بالا (در شهر و همهی روستاها) یکی یکی به خانهی هم میرفتند و عید را تبریک میگفتند. و برای تازه عروس ها عیدی میبردن از جمله پارچه طلا سمنو و سبزه . برای این کار آنها را داخل سینی می چیدند و پارچه قرمز روی آن میکشیدند و بعد برای تازه عروس میبردند.
به روایت پدر بزرگ و مادر بزرگ عزیزم