رونامه ایران روز 24 آذرماه 1393 ، مصاحبه ای را با دکتر هدایت فهمی ، معاون دفتر برنامهریزی آب وزارت نیرو ترتیب داده بود و در آن به راهکارهای و پیش شرط های انتقال آب بین حوضه ای پرداخته بود، بنده (سردبیر خلخالیم ) همان سال با دکتر فهمی تماس گرفته و با اخذ تایید مطالب ایشان، این مطلب را در سایت خلخالیم منتشر کردم.
در بحث انتقال آب قزل اوزن به دشت اردبیل، اهالی شریف و حسینی اردبیل باید به این نکته واقف باشند که اهالی خلخال به هیچ وجه تقابل و مشکلی با این عزیزان ندارند و قطعا اگر دشت اردبیل واقعا دچار مشکل آب شرب باشد، تامین آب شرب دارالارشاد اردبیل دغدغه و خواسته اهالی خلخال و کوثر هم خواهد بود، اما در این بین چند نکته وجود دارد که باعث میشود اهالی خلخال در خصوص این انتقال بین حوضه ای دچار شک شده و برای آینده توسعه خلخال و کوثر به سبب کاهش شدید سهم آب منطقه خود نگران شوند، لذا به توجه به ایجاد سئوال در بین افکار عمومی جامعه و مسئولین شهرستان های خلخال و کوثر، مطلب منتشر شده در سایت خلخالیم در تاریخ دی ماه سال 1393 با ویرایشی جدید به همراه یادداشت سردبیر سایت خلخالیم، باز نشر می گردد.
متن مصاحبه دکتر هدایت فهمی با روزنامه ایران و در ادامه یادداشت سردبیر سایت خلخالیم :
« امروزه موضوع آب به یکی از چالشهای فراگیر کشور تبدیل شده که عبور از آن بیش از هر چیز نیازمند مدیریت کارآمد منابع آب موجود در کشور و برنامهریزی اصولی است اما مدیریت منابع آب ایران به سبب قرار گرفتن بیش از 70 درصد مناطق آن در مناطق خشک و نیمه خشک و یکنواختی توزیع مکانی منابع آب در عمل آن قدر ساده نیست چراکه عملاً 15 استان کشور با دربرگیری 35 درصد مساحت کشور در مناطق فرا خشک و خیلی خشک قرار دارند و به این ترتیب میبینیم در برخی حوضهها آب کافی هم برای آشامیدن و هم برای کشاورزی و صنعت وجود دارد اما در برخی مناطق با کمبود شدید آب حتی برای شرب مواجه هستیم و باید برای تأمین آب این مناطق فکری اساسی شود.
از این رو دیگر نمیتوان به مدیریت حوضهای آب بسنده کرد زیرا اگر قرار است در شرایط تغییر اقلیم و خشکسالی کنونی منافع ملی ما حفظ شود و شاهد توسعه پایدار باشیم باید برای آب برنامهریزیهای کلان داشته باشیم و مدیریت فراحوضهای و یکپارچه منابع آب در اولویت قرار بگیرد. بدین منظور شاید بتوان طرحهای انتقال بین حوضهای آب را یکی از ابزارهای گران اما کارآمد مدیریت بحران کنونی دانست. در این خصوص هدایت فهمی معاون دفتر برنامهریزی آب و آبفای وزارت نیرو در گفتوگو با «ایران» به بیان حجم پروژههای انتقال بین حوزهای آب کشور و برنامههای آینده پرداخت که میخوانید:
چند طرح انتقال بین حوضهای آب در دست بهره برداری در وجود دارد؟
در حال حاضر(سال 93) 15 پروژه انتقال آب بین حوضه ای در کشور در حال بهره برداری است که این پروژه ها شامل انتقال آب رودخانه کارون و سرشاخه های دز از طریق تونل های کوهرنگ 1 و 2 به زاینده رود، انتقال آب چشمه لنگان از مبدا فریدونشهر به مقصد اصفهان، انتقال آب از سد کرخه به منطقه دشت عباس ایلام، انتقال آب از حوضه زایندهرود به کاشان، آران و بیدگل، انتقال آب از استان ایلام به دشت های گرمسیری استان کرمانشاه، انتقال آب از زاینده رود به یزد، انتقال آب از سد کمال صالح به شهر اراک، انتقال آب از سدهای لار و لتیان به تهران و انتقال آب از قمرود( از سرچشمه های دز و رود کارون به استان های مرکزی )، انتقال آب از سد کوثر به حوضه آبریز استان بوشهر، طرحهای انتقال آب به استان کرمان و طرحهای انتقال آب به استان سمنان، از سر شاخههای هراز می شود.
این 15 طرح سالانه چه حجم از آب را منتقل میکنند؟
به کمک این طرحها به طور متوسط سالانه 2 میلیارد و 438 میلیون متر مکعب آب از مناطق پر آب کشور به مناطق کم آب و بحرانی منتقل میشود.
آیا این آب به مصرف بخش کشاورزی و صنایع نیز میرسد؟
خیر، این منابع آبی فقط برای تأمین آب شرب و صنایع استراتژیک شهرها و استانهایی استفاده میشود که دچار بحران هستند و به هیچ وجه مجوز استفاده از آن برای تمامی صنایع و کشاورزی داده نمیشود.
انتقال بین حوضهای آب یکی از نگرانیهای بزرگ حوضههای آبریز مبدأ است و مردم این مناطق هیچ تمایلی برای انتقال آب حوضه خود به حوضه دیگر ندارند و دغدغه تمام شدن منابع آب حوضه برای آنها تهدید محسوب میشود با این وجود همچنان میبینیم طرحهای انتقال متوقف نمیشود. چرا؟
انتقال بین حوضهای آب آخرین راهکار استراتژیک موجود است و در اجرای این طرح گران تمامی جوانب بررسی میشود. ضمناً باید توجه کرد که انتقال بین حوضهای فقط حوضههای آبریز مبدأ را دچار تنش نمیکند بلکه برای حوضه دریافتکننده آب نیز یک دغدغه است. اما باید بگویم که در انتقال بین حوزهای آب ما ملزم به بررسی 6 گزینه هستیم که اگر این 6 پیششرط تأمین نشود هیچ آبی منتقل نخواهد شد.
ضمن آنکه هر زمانی که هر کدام از این 6 پیش شرط تهدید شوند انتقال آب متوقف خواهد شد پس با توجه به این موارد جای نگرانی باقی نخواهد ماند.
پیش شرطهای اول ودوم؛ ارزیابی اثرات زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین حقوقی، سیاسی و امنیتی در هر دو حوضه،
سوم؛ مدیریت تقاضا در حوضه مصرف به طوری که تمام راهکارهای مدیریت مصرف در حوضه مصرف باید انجام شده و دیگر امکان صرفهجویی وجود نداشته باشد، این یعنی اینطور نیست که آب را به منطقه ای ببریم که خود، آب را بد مصرف می کند.
چهارم؛ وجود مازاد آب در حوضه آبریز مبدأ و توجه به برنامههای توسعهای و نیاز آینده آن،
پنجم؛ منتفع شدن حوضه آبریز مبدأ از منافع انتقال آب
و پیش شرط ششم ایجاد نشدن ناپایداری در هر دو حوضه پیش شرطهای انتقال بین حوضهای آب است که ما آنها را رعایت میکنیم.
....»
روزنامه ایران / دوشنبه 24 آذر 1393 / صفحه 5 / عطیه لباف / نیم نگاه
یادداشت سردبیر خلخالیم : با عرض سلام و ادب خدمت دوستان و همشهریان گرامی
با توجه به اینکه دشت اردبیل در حوضه آبریز قزل اوزن قرار ندارد، لذا لازم است این انتقال بر اساس ضوابط و پیش شرط های انتقال بین حوضه ای بررسی شده و نتایج بررسی به اطلاع عموم شهروندان حوضههای آبریز مبدأ و مقصد برسد و این یعنی اگر تحقیقات و مطالعات بصورت اصولی و منطقی و از مسیر قانون و رعایت پیش شرطهای انتقال بین حوضه ای رفته باشد، قطعا شرایط طوری رقم خواهد خورد که باعث رنجش و تکدر خاطر بخشی از اهالی شریف استان نخواهد شد و در نهایت همه به آن تمکین خواهند کرد ولی اگر در پشت درهای بسته و بدون در نظر گرفتن اصول و ضوابط حاکم، برای سهم و حقابه بخش بزرگی از استان تصمیم گیری شود، این طبیعی است که به نتیجه نخواهد رسید. لذا گذر از مسیر ضابطه و تصمیم بر اساس تحقیقات و مطالعات واقعی تنها راه حل این مشکل خواهد بود.
لذا از این منظر مصاحبه بالا که بیانگر مسیر قانونی این اقدام است، برای ما ( هم مبدأ و هم مقصد ) بسیار مهم و حائز اهمیت است
مواردی که در مصاحبه بالا عنوان شده در نوع خود بسیار تامل برانگیز ، روشنگر و راهگشاست ، از جمله اینکه انتقال بین حوضه ای آخرین راهکار استراتژیک بوده و به هیچ وجه این آب نمیتواند مصرف کشاورزی و صنعتی داشته باشد !!
با مطالعه بندهای شش گانه بالا اولین سئوالی که به ذهن خطور میکند، این است که کدامیک از این بندها رعایت شده است که بحث انتقال آب به دشت اردبیل را تمام شده تلقی می کنند و بدون در نظر داشتن نظرات و منافع شهرستانهای خلخال و کوثر چنین مطالبی را با قاطعیت مطرح می کنند؟
آیا طبق پیش شرطهای اول و دوم مطالعات زیست محیطی در این خصوص صورت گرفته است؟ و یا رضایت اهالی شهرستانهای خلخال و کوثر جلب شده است و یا موارد وفاق و همدلی اهالی استان در این مورد مد نظر قرار گرفته است؟ طبق اظهارات صاحب نظران، تبعات منفی زیست محیطی دست کاریهای بشر روز به روز بیشتر در حال خود نمایی است و ما فاجعه های دریاچه ارومیه و رودخانه زاینده رود را بعلت عدم مدیریت صحیح منابع آب طی سالهای گذشته به خوبی مشاهده و درک کردهایم. پس، از کنار تبعات منفی زیست محیطی این انتقال به راحتی نمیتوان گذشت و باید با جدیت تمام مورد بررسی قرار گیرد .
طبق پیش شرط سوم ، آیا راهکارهای مختلف در جهت الگوهای مصرف و نحوه صرفه جویی آب در دشت اردبیل رعایت شده است؟ آیا در خصوص چاههای عمیق بی شماری که دشت اردبیل را سوراخ سوراخ کرده تدبیری اندیشیده شده است؟ آیا تدابیری در جهت تغییر الگوی کاشت کشاورزی صورت گرفته است ؟ مطمئنا اگر این اتفاق می افتاد نباید شاهد کاشت سیب زمینی در این دشت باشیم که هم مصرف آب زیادی دارد و هم نسبت به آب مصرفی، بازدهی به مراتب کمتر ! و موارد متعددی که نشان از آن دارد این بند به هیچ وجه در دشت اردبیل رعایت نشده است و قطعا هر آبی هم منتقل شود باز در مقصد هدر خواهد شد.
طبق پیش شرط چهارم ، آیا به طرحهای توسعه ای خلخال و کوثر و نیازهای آینده این منطقه توجه شده است؟ طبق همین پیش شرط و بر اساس واقعیتهای موجود در شهرستانهای خلخال و کوثر، حتی به نیازهای کنونی شهرها و روستاهای خود حوضه آبریز نیز توجه نشده است چه برسد به نیازهای آینده توسعه ای و به توجه به حقابه بسیار محدود حوضه آبریز خلخال و کوثر از قزل اوزن، بیم آن می رود در آینده تمامی طرح های توسعه ای خلخال و کوثر بعلت اتمام سهم آب از قزل اوزن و عدم تخصیص آب کلا با شکست مواجه شده و فرصت توسعه آتی شهرستانهای خلخال و کوثر برای همیشه از بین برود. ( البته این به معنی اتمام آب خلخال و کوثر که منطقه پر آبی هستند نیست . این یعنی آب خواهیم داشت ولی حق استفاده از آن برای مصارف مختلف از جمله کشاورزی، صنعت و ... نخواهیم داشت )
طبق پیش شرط پنجم به زبان عامیانه میتوان گفت ، هر گونه انتقالی حتی اگر صورت گیرد ، نباید مفت و مجانی منتقل شود . جالب اینجاست، ادعای انتقال به دشت اردبیل در حالی مطرح میشود که سالهاست حق و حقوق خود شهرستانهای خلخال و کوثر نیز نادیده گرفته می شود و اگر مسئولین گرامی به فکر انتقال هستند، حتما باید سهم اهالی خلخال و کوثر از منافع این انتقال را به دقت تعیین و به اطلاع این اهالی برسانند.
پیش شرط ششم در عین ساده بودن عبارات، مضامین عمیقی را در پی دارد و این ناپایداری را چه در مبدا و چه در مقصد بیان میکند که از جهات مختلف ، چه اجتماعی و چه اقتصادی و چه جغرافیایی را میتواند شامل شود.
با بررسی جمیع جوانب میتوان به این نتیجه رسید که فکر انتقال آب به دشت اردبیل بدون در نظر گرفتن این پیش شرطها مطرح شده و انتظارات نا بجایی را برای اهالی دشت اردبیل فراهم کرده است ، حال آنکه این آب حق طبیعی اهالی جنوب استان بوده و طبیعی است که در برابر مطرح شدن آن واکنش نشان دهند. لذا این تلاشهای صورت گرفته در جنوب استان برای احقاق حقوقمان به هیچ وجه تقابل و مقابله با اهالی شریف و بزرگوار شهر اردبیل نبوده و نیست و چه بسا اگر این عزیزان هم جای ما بودند برای دفاع از حقوق خود از هیچ کوششی دریغ نمی کردند و لذا انتظار ما از مردم فهیم اردبیل این است که شرایط را درک کرده و افکار منفی به خود راه ندهند و اگر نمایندگان گرامی مرکز استان به فکر انتقال آب به مرکز استان هستند، لازم است تمامی مطالعات و پیش شرطهای مطرح شده در این مطلب را رعایت کرده و مستندات لازم را جهت ارائه به نماینده خلخال و کوثر و اهالی شریف جنوب استان ارائه نمایند.
باید توجه داشته باشیم که هر گاه همه پیش شرطهای شش گانه عنوان شده تایید شوند ، انتقال بین حوضه ای میتواند اتفاق بیافتد و حتی یکی از این پیش شرطها محقق نشود ، هیچ آبی منتقل نخواهد شد
و نکته بسیار مهمتری که در این مصاحبه عنوان شده است ، اینکه اگر هم آبی منتقل شود ، هر زمان هر کدام از این پیش شرطها ، تهدید شود و یا بعبارتی شرایطش صدق نکند ، قابل تجدید نظر بوده و انتقال آب متوقف خواهد شد
با در نظر گرفتن شرایط کنونی منطقه و مطالبی که معاونت محترم دفتر برنامه ریز آب وزارت نیرو در این مصاحبه عنوان نموده اند ،انتقال آب به دشت اردبیل با این پیش شرطها به سختی میسر است و مطمئنا شهرستانهای خلخال و کوثر در زمینه آب نیازهای اساسی و وسیعی دارند که لازم است ابتدا به آنها پرداخته شود و صرفا با توجه به یکی از پیش شرطهای بالا نمیتوان انتقال آب را توجیه کرد.
و اما در پایان میتوان چند نکته را بعنوان پیشنهاد و راه حل مطرح کرد.
پیشنهاد اول اینکه اگر قرار است دشت اردبیل سهمی از حقابه قزل اوزن اخذ کند، چرا این سهم فقط از حوضه خلخال و کوثر باید برداشته شود؟ بحث انتقال آب باید بصورت اقلیمی و جغرافیایی مورد بررسی قرار گیرد. چندین استان از قزل اوزن سهم دارند و نمایندگان گرامی استان با همراهی نماینده خلخال و کوثر می توانند تمام تلاش خود را بکار ببرند تا از حوضه کلی قزل اوزن سهمی را برای اردبیل اخذ کنند، در این حالت این مقدار در مقایسه با سهم کل حوضه قزل اوزن مقدار بسیار ناچیزی میشود و باعث از دست رفتن مقدار زیادی از حقابه خلخال و کوثر نیز نخواهد شد و به نوعی آورده ای بیشتر برای استان اتفاق خواهد افتاد.
پیشنهاد دوم: اگر قرار است صنعتی در استان اردبیل راه اندازی شود که نیاز به آب دارد ، لازم است که آن صنعت به کنار آب منتقل شود و نه آب به صنعت که بعلت تبعات سنگینی که دارد ، سالهاست در دنیا منسوخ شده است.
پیشنهاد سوم : بحث مصرف بهینه منابع آبی در دشت اردبیل است که دیگر نیازی به صرف هزینه های گزاف برای انتقال آب و ایجاد ناپایداری نخواهد داشت. استان اردبیل و دشت اردبیل، به لحاظ میانگین بارندگیها استان فقیری نیست؛ مدیریت چاههای غیر مجاز و اصلاح الگوی کشت دشت اردبیل دو راهکار بسیار اساسی و پایدار هستند که می توانند، برای همیشه این دشت را از معضل کمبود آب نجات دهند.
با تشکر از حوصله مخاطبان گرامی خلخالیم
لینک کوتاه: khalkhalim.com/dbce2