سخن از شهریار ملک سخن است و شعر فارسی و اینکه چرا با وجود شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی، فردوسی، مولانا، نظامی و خاقانی روز شعر و ادب فارسی به نام نامی و مبارک شهریار مزین شده است ؟این پرسشی است که بانیان و نامگذران وقت باید پاسخگو باشند.

خلخالیم / دکتر مجید جوادی زیوه، «آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کند/ در شگفتم من نمی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎پاشد زهم دنیا چرا» بنده به مناسبت این روز چند جمله می‎‎‎‎‎‎‎‎‎نگارم نه از روی احساسات و تعصب بلکه با تکیه بر دانش اندک، مطالعات، سالها تدریس و اندک ذوق و شناختی که دارم و مقایسه‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎هایی که پیوسته در نظرم بود.

به نظر بنده بهتر بود روز تولد استاد شهریار را روز شعر و ادب ایران نامگذاری می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کردند ایران از قوم‎‎‎‎‎‎‎‎‎ها و نژادها و زبان‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های مختلف تشکیل شده و شعر هم مختص یک زبان نیست، توجه به یک زبان در واقع مساوی است با بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎توجهی به زبان‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های دیگر خاصه ترکی که تقریبا چهل و پنح درصد مردم ایران ترک زبانند.

شهریار شعر ترکی را هم در قالب نو و هم در غزل به اوج تعالی و تکامل رساند و تاثیرگذارترین شاعر تاریخ شعر ترکی در تمام دنیاست و دیگر اینکه بر جان غزل فارسی که قالب تهی کرده بود و نفس‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های آخر را می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کشید جانی تازه بخشید و شاهکارهایی آفرید.

حافظ و شهریار

شکی نیست که در غزل،حافظ مقام بسیار بالاتری دارد به طوری که شاعر بزرگی چون گوته بر او حسرت می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎خورد و جانانه وی را می‎‎‎‎‎‎‎‎ستاید و استاد شهریار حافظ را از بن دندان و جان می‎‎‎‎‎‎‎‎‎ستاید و او را مراد و مرشد و استاد خود می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎داند، عشق ‎‎‎‎‎‎‎‎شهریار به حافظ شگفت انگیز است با این حال باید شهریار را بهترین شاگرد حافظ بدانیم که به خوبی و شایستگی تمام به قله رفیع غزل که حافظ بنا نهاده بود، رسید و غزل‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های شیوایی چون: حالاچرا، چشمه مهتاب از خود به یادگار گذاشت که مورد توجه استادان و شاعران و شعر شناسان و منتقدان ادبی، موسیقی دان‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ها و خوانندگان قرار گرفت و در جان مردم خوش ذوق و شعر دوست نقش بست و اما برتری شهریار نسبت به حافظ تسلط شهریار به زبان ترکی است و خلق آثار بی بدیلی چون «حیدر بابا»

شاملو و شهریار

شاملو شاعر بزرگ و معروفی است نگارنده شخصا از ارادتمندان شعر شاملوست و اولین پایان نامه را بنده در رابطه با شعر شاملو نوشتم زمانی که بردن نامش در دانشگاه گناه بزرگی بود و گزندهایی داشت ما چشیدیم و دیدیم، دو عنصر اصلی شعر تخیل و عاطفه است، بی هیچ اغراقی اگر به این دو عنصر در شعر شاملو و شهریار از بیست نمره بدهیم شاملو 16 شانزده و شهریار 19 نوزده، بهترین اثر شاملو «هوای تازه» است که شاید پنج درصد فارسی زبانان این کتاب را دیده و خوانده باشند،چند نظریه بر این کتاب نوشته شده؟ تقریبا هیچ.

و اما «حیدر بابا» بهترین اثر شهریار نود درصد ترک زبانان این کتاب را دیده و خوانده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎اند و بندهایی از آن را ازبر کرده مدام در زندگی روزمره به کار می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎گیرند و در غم و شادی زمزمه می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کنند، نظیره‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های فراوانی بر آن سروده شده و دارند می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎سرایند، قدرت تخیل و احساس و پیام و مضمون و موتیو در این اثر بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎بدیل به حدی بالاست که هر خواننده‎‎‎‎‎‎‎ای را شیفته و مسحور خود می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎سازد، و گریه می‎‎‎‎‎‎‎کند، می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎خندد و خاطرات خود را دوره  می‎‎‎‎‎‎‎‎‎کند، ‎‎‎‎‎کدام اثر شاملو می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎تواند اینگونه تاثیرگذار باشد و خواننده و شنونده و حتی پژوهشگر را با خود همراه نماید در خون و پوست و ذهن و زبان آن‎‎‎‎‎‎‎‎ها جاری و ساری گردد؟ به راستی کدام؟

در مجله‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای‎‎‎ پژوهشی خواندم که در دانشگاه‎‎‎‎‎‎‎‎‎های آمریکا درباره حیدربابا مقالات و پایان نامه‎‎‎‎‎‎‎‎‎ها نوشته‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎اند و این اثر نفیس به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است، از مرزهای ایران گذشته در آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان، آلمان، انگلستان، روسیه، قرقیزستان،افغانستان، مغولستان، چین  و حتی عراق و سوریه نفوذ شگفت آوری دارد آن هم در زمانی اندک، کمتر از نیم قرن، شعر شاملو از ایران عبور نکرده و یک صدم این تاثیرگذاری و نفوذ را ندارد، فارسی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎زبانان اشعار شهریار را خیلی بیشتر از شاملو زمزمه می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کنند، هیچکدام از آثار شاملو نه «دشنه در دیس» نه «ابراهیم در آتش» نه «کاشفان فروتن شوکران» هیچکدام معرف حضور عامه مردم نیستند و ده درصد متخصصان با این آثار آشنایی دارند.

اخوان و شهریار

مهدی اخوان ثالث شاعر بزرگ و دوست داشتنی با آن زبان حماسی پیوسته مورد توجه دانشگاهیان و اهالی فرهنک وادب شعر بوده و هست و الحق شاعر بزرگی است شهرت و قدرت شعری وی را در شعرهای زمستان ، قصه شهر سنگستان، چاووشی و خان هشتم می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎بینیم که به راستی آثاری جاوید و ورجاوندند و جان مایه این اشعار غیرت، تعصب، ملت، وطن و.. است.

اما اخوان بزرگ در غزل، مثنوی جایگاهی ندارد و اما سهندیه شهریار به زبان ترکی از لحاظ تخیل، عاطفه، احساس، زبان و نوگرایی الحق برجسته تر از شاهکارهای اخوان است.

نیما و شهریار

نیما شاعر قابل احترامی است او را پدر شعر نو نامیدند در حالیکه این راه را تقی رفعت، شمس کسمایی، و خامنه‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای در مجله آزادیستان تبریز شروع کرده بودند.

زبان نیما هنوز خام است ما از نیما شعربرجسته‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای نمی‎‎‎‎‎‎‎‎‎بینیم نه "افسانه "  نه " خانواده ی سرباز " نه " ماخ اولی " نه دیگر آثارش زبانزد خاص و عام نشدند در ذهن و زبان اهالی شعر ومردم عادی نفوذ نکردند حتی افرادی مثل دکتر حمیدی شیرازی و یاران و شاگردانش و دیگر سنت گرایان او را شاعر نمی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎دانند.

و اما شهریار با سرودن "مومیایی" و "دومرغ بهشتی" و " مهتاب جنگل " کاری کرد که هر خواننده متخصص شعرشناس را به شگفتی وا می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎دارد و اوج رمانتی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎سیسم را شما در این اشعار می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎بینید.

سخن پایانی

هرگاه آثار شاعران بزرگ جهان چون ویلیام شکسپیر،کالریچ، وردزورث، لردبایرون، آلن پو، هیوز، گوته، گیوم آپولینر، لویی آراگون، لورکا، آلفردووینی، الیگری دانته، فرانچسکو پترارک، پل الوار،شاتوبریان، پوشکین، فرانسوا کوپه، ولادیمیر ناباکوف، آناآخماتوا و... را می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎خوانم و سپس سهندیه، ترسا بالاسی، اولدوز سایراخ، حیدر بابا، مثنوی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ها و غزل‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های بی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎نظیر شهریار را می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎خوانم ‎‎‎‎‎به دور از هر تعصبی در برابر عظمت شاعری، تخیل، احساس و زبان و پیام شاعرذتبریز سر تعظیم فرود می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎آرم و طعم شعر برتر را می‎‎‎‎‎‎‎‎‎چشم.

لینک  کوتاه: khalkhalim.com/eac69

 

 

اینجـــــــا تبلیغات کنید و در تمامــــــی صفحات دیده شوید

 

 

نظرات (0)

امتیاز 0 خارج از 5 بر اساس 0 رای
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان
Rate this post:
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
برچسب ها: