از آن روزها بیش از یک سال می‎‎‎‎‎‎گذرد و همه کرونا را شناخته‎‎‎‎‎‎ایم، تا بحال به این حد نمی‎‎‎‎‎‎‎دانستیم چند میلیارد انسان چقدر به هم متصلیم و هر تهدیدی ‎‎‎‎‎‎می‎‎‎‎‎‎‎تواند دشمنی مشترک برای در هم شکستن این زنجیره باشد.

خلخالیم، محمدرضا شیرعلی‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎زاده* / اوایل سال ۹۹ بود که ویروسی به نام کرونا تقریبا درحال همه‌گیری بود و ما تازه با این ویروس آشنا شده بودیم. می‌ترسیدیم، سفت و سخت رعایت می‌کردیم، مدام دست‌هایمان را می‌شستیم، حتی هرچه از بیرون می‌خریدیم در سبدی جدا قرار می‌دادیم و ضدعفونی می‌کردیم، دنبال ماسک و محلول‌های ضدعفونی بودیم، آن‌قدر می‌ترسیدیم که بیرون هم نمی‌رفتیم، همه‌جا خلوت بود، از همان هم می‌ترسیدیم. چه شد؟ یعنی آمار مرگ و میر و همه‌گیری آن زمان خیلی بیشتر از امروز بود؟ بگذریم، فعلا دنبال مقصر نیستیم. حالا در این نقطه قرار داریم با آماری فاجعه‌بار.

ما ماندیم و مادری که دیگر نداریمش، پدری که از دستمان رفت، فرزندانی که به آغوش خاک کشیده شدند، ما ماندیم و غمی بی‌پایان برای فقدانی که هیچ‌گاه به آن عادت نخواهیم کرد و سوگواری تمام‌نشدنی برای مردگان که شاید عاشق‌ترین زندگان بودند.

پیشنهادی برای رعایت پروتکل‌ها و غیره ندارم چون تبدیل به کلیشه و عادت شده‌اند و آن‌قدر تکرار شده‌اند که معنای خود را از دست داده‌اند. حالا دست و پا شکسته رعایت می‌کنیم اما کافی نیست، باید بیشتر از این‌ها مراقب خود و عزیزانمان باشیم. فقط ای کاش دوباره مثل همان روزهای نخست بترسیم. گویا ترس برایمان خوب است.

لینک کوتاه: khalkhalim.com/eb925

 

 

اینجـــــــا تبلیغات کنید و در تمامــــــی صفحات دیده شوید

 

 

 

 

 

نظرات (0)

امتیاز 0 خارج از 5 بر اساس 0 رای
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان
Rate this post:
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
برچسب ها: