خلخالیم / محمد رحیمی، ناهنجاریها و رفتارهای اخلالگرانه چون اعتياد، سرقت، نزاعها و درگیریهای خیابانی، ویراژ با موتور سیکلت، شوتی سواری و ... گذشته از اينكه عامل اصلي ترس و احساس ناامنی عمومي هستند به نوبه خود زمينه رواج گسترده جرايم را نيز فراهم مينمايند.
همانطور كه اگر پنجرهای از ساختمان بشكند و همچنان تعمير نشده رها گردد به زودی كل ساختمان منهدم خواهد گرديد، براي پيشگيری از انهدام اجتماع نيز بايد به محض شكسته شدن اولين هنجار، فورا با هنجارشكن برخورد شود.
زمانیکه نوجوانان و جوانان موتور سوار و شوتی سوار در سطح شهر با سرعت بالا ویراژ میدهند و برخورد جدی با آنان صورت نمیگیرد، یا زمانیکه ساختمان فرسوده و مخروبه ای در سطح شهر و در معرض دید عامه قرار دارد و محل استعمال مواد مخدر و روابط نامتعارف است و همچنان مدیدیت شهری نسبت به تخریب یا بازسازی آن اقدامی نمیکند، زمینه گسترش رفتارهای اخلالگرانه را فراهم میکنند.
زيرا ديگران با ديدن اين پنجرههای شكسته كه در واقع نماد نابسامانی و ناهنجاری اجتماعی هستند چنين میاندیشند كه كسی به فكر نيست و مراقبتی در كار نمیباشد بنابراين شكستن ساير پنجرهها نيز هزينهای نخواهد داشت.
پنجره شکسته استعاره از این است که اگر وقتی خطا و جرم هنوز اندک است نادیدهاش بگیریم، کمکم همهجا را فرا میگیرد، مثل زمانی که یکی از پنجرههای ساختمانی شکسته است و اگر تعمیر نشود، بهتدریج رهگذران باقی پنجرههایش را هم میشکنند، یا زمانیکه در یک پیادهرو یا محلهای، قطعاتی از زباله ریخته شود، چند قطعه زباله جمع میشود و به سرعت زبالهها افزایش پیدا میکنند و در نهایت، مردم ظرف غذاهای خود را آنجا رها خواهند کرد.
یا اگر در محلهای آثار خرابکاری، سرقت، اعتیاد، پرسهزدن، شرب خمر، دیوارنویسی و سایر موارد برهمزننده نظم مشاهده شوند، فضایی ایجاد میشود که افراد بیشتر به جرم و بیقانونی سوق داده شوند.
با اندکی پرسه زنی در سطح شهر متوجه میشویم که در حوزههای اجتماعی و فرهنگی با انبوهی از پنجره های شکسته مواجه هستیم که اگر اقدامی برای اصلاح و ترمیم این پنجرههای شکسته نشود ممکن است نظم اجتماعی شهر را مختل سازند.
یکی از مصادیق ناهنجاریهای اجتماعی اين روزهای منطقه خلخال موتورسواران با رفتارهای ناهنجار و خلاف ترافیکی، نظیر رانندگی در پیاده روها، خلاف جهت و جز آن، ایجاد صداهای ناهنجار و ... است که نظم عمومی شهر را دستخوش اختلال میسازند و ذهن وضمیر شهروندان را مکدر و آزرده میسازند.
افزون بر آن، آنان با چنین رفتارهای خلافی زمینه بروز حادثه و تصادف را فراهم میسازند و لاجرم خود و تعدادی از شهروندان را مصدوم و مجروح میسازند و خسارت مادی زیادی را بر خود و دیگران وارد میسازند.
مسألهای که باید بدان توجه داشته باشیم این است که در واقع اين جرم نيست كه بینظمی را ايجاد میكند بلكه بینظمی ناشی از بیپاسخ گذاشتن بینظمیها و بی نزاكتی های اجتماعى مانند ساختمانهای فرسوده و فضاهای بیدفاع شهری، عدم جمعآوري زباله، سد معبر، شرارتها، نزاعها و دعواهای خیابانی، حاشیه نشینی و... علت بروز جرايم بزرگ است.
وقتی افراد بزهکار ببينند كسي به فكر ترميم و رفع اين بينظميها و آثار ناشي از آنها نيست و به عبارت ديگر، كسي مراقب نيست؛ بر ارتكاب جرم جسور خواهند شد.
سخن کوتاه؛ طرفداران نظریه پنجرههای شکسته میگویند که برخورد با بینظمیهای کوچک و زدودن آثارشان از جامعه از وقوع جنایتهای بیشتر و بزرگتر پیشگیری میکند، در واقع حرفشان این است که اگر جلوی خطا و بینظمی و بیقانونی را در مراحل اولیه بگیریم و به محض اينكه «پنجرهای میشکند فورا آن را تعمير کنیم، مانع از گسترش و خطرناکترشدن آنها میشویم.
لینک کوتاه: khalkhalim.com/a9f73