خلخالیم، میلاد شیرعلیپور/ روزگاری بود که برای شناساندن شهر و دیار خود و تبلیغ مناطق گردشگری و طبیعت بینظیر خلخال از هیچ اقدامی دریغ نمیکردیم. از ایجاد صفحهی مناطق گردشگری شهرستان خلخال در وبلاگ و بعدتر در سایت خلخالیم، تهیه عکس و فیلم تا پخش بروشورهای تبلیغاتی در پناهگاه 4300 متری دماوند، همه و همه برای این بود که این طبیعت بینظیر بعنوان بستر گردشگری طبیعت، راه نجاتی برای اقتصاد ضعیف مردم شهرمان شوند.
اما اگر امروز با خودمان روراست باشیم، گردشگری به این شکل، جز تخریب طبیعت چیزی برای ما نداشت، البته اگر بشود نامش را گردشگری یا توریسم گذاشت!
عموما روال طبیعتگردانی که از آنها میزبانی میکنیم این بود که از شهرشان همه مایحتاج را خریده و به سمت خلخال راه میافتادند، صبحانه را در بیلهدیر میخوردند و به سمت ناو حرکت میکردند و زبالههای صبحانهشان میماند برای ما؛ البته باقی زبالهها را هم برای جنگلهای تالش به ارمغان میبردند.
با این حال در سالهای گذشته اقدامات مناسبی توسط برخی کوهنوردان و طبیعتگردان خلخال صورت گرفت و گروههای طبیعت گردی توسط همین جوانان به خوبی مدیریت میشوند.
اما اینها که گفتم صورت خوش داستان بود، چیزی که باعث شد دست به قلم شده این مطلب را بنویسم روش جدید طبیعت گردی است که در سالهای اخیر مد شده؛ آفرود و موتور کراس !!!
تا انتهای بکرترین مناطق حفاظت شده، تا بالای زیباترین مراتع، تا هر جایی که میشد آرامش داشت، میروند، شخم میزنند و میروند، نه مالرو میدانند چیست و نه پاکوب، و نه چمنزار. حتی برخی میخواهند سیل را نیز بشکافند! فقط میخواهند ثابت کنند که ماشین یا موتور چند صد میلیونی یا میلیاردیشان میتواند همه جا را ویران کرده و برود فقط اینگونه ارضا میشوند.
از اوپرت و لاتون و دریابین زیبا گرفته تا وَنداربُن و تنگه گلو و آلوارس و بسیاری جاهای دیگر که در هر کجای دنیا بودند شاید حتی برای ورود افراد پیاده هم قوانین خاصی میگذاشتند.
حال سوال این است که چطور میشود هر کجا که بخواهند بروند و چطور است که کسی جلودار نیست؟ چطور پلیس راه از ورود اتوبوسهای حامل گردشگران به شهر خلخال از طریق جادههای آسفالته خلخال – اسالم جلوگیری میکند ولی کاری به کار این هیولاهای مخرب در ورود به جنگلها، مراتع و کوهها ندارد؟!
سوالات مهمتر از مسئولان شهرستان این که:
چرا هیچ کدام از مناطق گردشگری ما حتی یک گیت ورودی ندارد؟ اصلا سیاست اداره گردشگری و میراث فرهنگی در قبال این مناطق جز نظاره کردن چیست؟
چرا اجازه میدهیم هر کسی هر طوری که میخواهد با طبیعت و اماکن گردشگری طبیعی و تاریخی ما که متعلق به همه افراد و همه نسلها است، رفتار کند؟
چرا فنس کشی جنگلهای خلخال به اسالم نیمه کاره رها شده و قسمتهایی هم که در سالهای گذشته انجام شده بود تخریب شده است؟ چه کسی مسئول تخریب این اموال عمومی است؟
فرماندار خلخال بعنوان رئیس کارگروه گردشگری و ادارهی گردشگری و میراث فرهنگی خلخال بعنوان متولی این حوزه دقیقا چه استراتژی و برنامهای برای بستر اصلی توسعه پایدار خلخال دارند؟ یادمان باشد توسعه پایدار مبتنی بر حفظ و تداوم محیط زیست منطقه است و اگر بخواهد محیط زیست دچار تخریب و زیان شود، دیگر گردشگری منطقه که بر روی پاشنه طبیعت منطقه میچرخد وجود نخواهد داشت.
و اما پیشنهاد پایانی:
ضمن تشکر از دادستان فهیم خلخال و شورای تأمین شهرستان در خصوص وضع ممنوعیت برای ایجاد معادن شن و ماسه و قاطعیت در اجرای آن و همچنین ایجاد محدودیت زمانی در بهرهبرداری از معادن موجود، لازم است تا دیر نشده است و تا بیش از این طبیعت ما از بین نرفته است با تشکیل کارگروههای اجرایی (و نه تشکیل جلسات صوری و بحث های بی سرانجام) هر آنچه را که میتواند طبیعت و صنعت گردشگری خلخال را دستخوش تغییرات منفی کند، شناسایی و برای تداوم آنها چاره اندیشی شود و اگر امکان مدیریت منابع و مناطق را نداریم و اگر برنامهای برای گردشگر پذیر بودن، درآمدزایی از گردشگری، و حفاظت همزمان از طبیعت منطقه نداریم، تمام راههای ورودی مناطق، جنگلها و مراتع را به هر طریق ممکن ببندیم تا حداقل دست نخورده برای آیندگان امانت دار خوبی باشیم.
لینک کوتاه: khalkhalim.com/c0dfe